«به استقبال بهار»


 

 

محمود طوقی

به استقبال بهار

از کنار مرگ گذشته ام
به نوبت های بسیار
و هر بار
به احترام مردگان
کلاه از سر بر گرفته ام
و به اطلسی ها سلام گفته ام

هرگز فکر نکرده ام
چگونه، کجا و کی بمیرم

ما محکومیم
در زیر طاق های شکسته
مهتابی های فروریخته
به زندگی سلامی هزار باره کنیم

پس برخیزیم
نعش این قناری های شهید را از خاک برگیریم
آغوش های مهربانی را
برای پروانه های تنها بگشائیم
و به بهار سلامی دوباره کنیم