قسمت اول مقاله:
http://www.lajvar.se/1399/01/24/93844
———————–
گراند گلاس یعنی روز های خاکستری
قسمت دوم
مدخل
گراند گلاس یا کدورت شیشه ای، تصویری ست ناشی از تخریب ریه توسط ویروس کرونا.
که در گرافی ساده یا رنگی ریه ما می بینیم.
پرسشی که به ذهن آدمی متبادر می شود این است که ویروس هاس دیگری در طول سده ها و هزاه های قبل در آدمی نشو نما نکرده اندکه باعث شده است آدمی در درازنای تاریخ همه امور را از خلال شیشه های مات ببیند و اگر جز این است چرا امروز ما اینجائیم؛ تنها ،بی پناه، ترسخورده و بیمناک از آینده.
۱
پندار نیک ،گفتار نیک ،کردار نیک
آشو زردشت که بود
به زبان اوستایی نامش زراتوشترا بود. یعنی ستاره رخشان
در فاصله سال های ۱۲۰۰-۶۰۰ سال پیش از میلاد مسیح بدنیا آمد.
بنا به باور مومنین آئینش در تاریخ ۶ فروردین ۱۷۶۸ پیش از میلاد بدنیا آمد و در ۵ دی ۱۶۹۱ پیش از میلاد درگذشت.
زادگاه او بدرستی روشن نیست می گویند در حوالی خوارزم بدنیا آمد.
مادرش دوغَدو و پدرش پوروشسب و نام خانوادگی اش اسپنتمان بود .
زندگی او در هاله ای از ابهام است اما از کودکی تحت تعلیمات دین بوده است.
در جوانی تبلیغاتش را آغاز می کند. اما در زادگاه خود مورد استقبال قرار نمی گیرد پس مجبور به مهاجرت می شود و در منطقه فرمانروایی گشتاسب با استقبال روبرو می شود.
و در سن ۷۷ سالگی توسط توربراتور کشته می شود.
شعاری استراتژیک
هر دینی در بخش اخلاقی اش یک شعار محوری دارد که به آن شعار استراتژیک می گویند.
آموزه های مذهبی آشو زردشت هم در بخش اخلاقی اش شعار پندار نیک، کردار نیک و گفتار نیک را دارد.
هر دینی شامل دو بخش است آموزه های تعبدی و ایمانی و آموزه های اخلاقی.
باید روی بخش اخلاقی ادیان و آموزه های فلسفی خم شد و نشان داد که این کدهای اخلاقی کجا طبقاتی و کجا غیر طبقاتی و جهان شمول اند.
شعار پندار نیک، کردار نیک و گفتار نیک می تواند بخش غیرطبقاتی آموزه های آشو زردشت باشد که ایدئولوژی اقوام شبان در حال سکنی گزینی و کشاورزی بود.
گفته می شود این شعار نخستین بار در گاته ها که سروده های زردشت است بیان می شود.
در وندیداد، مجموعه قوانین زردشت نیز این شعار دیده شده است.
پس کار آدمی نخست با پندار که همان فکر و اندیشه باشد آغاز می شود و بعد به کردار می رسیم که همان عمل اجتماعی ماست و در آخر به گفتار می رسیم که جهان را مخاطب اندیشه های نیک خود قرار می دهیم.
اما برای تبیین این شعار باید به دنبال یافتن مقدمه ای باشیم که این شعار در بستر آماده آن متحقق می شود. و اگر این مقدمه مهیا نباشد این شعار تبدیل به شعاری پوچ و بی معنا می شود .
هر پندار و گفتار و کرداری از نوع معیشت آغاز می شود.
باید دید چه نانی و چگونه نانی بر سر سفره خود و خانواده ات می گذاری.
باید دید این نان در کدام تنور برشته شده است .
محال است نانت را در تنور رانت و اختلاس و کرنش به قدرت و سکوت در قبال جنایت برشته کنی و آن وقت پندار و کردار و گفتاری نیکو داشته باشی.
باید دید در زندگی در کنار مظلوم محقی یا ظالم مبطل.
باید دید از کنار ظلم و فساد و جنایت آرام می گذری و یا نه بانگ بر می داری و ظالم را هشدار می دهی و از مظلوم می خواهی برای احقاق حق خود برخیزد و وارد معرکه شود. باید دید که در جنگ بین خیر و شر، تاریکی و روشنایی و اهورمزدا و اهریمن تو در کدام طرف ایستاده ای .
باید دید مصداق این گفتار وکردار و پندار نیک چیست.
باید دید راه رسیدن به نیکی در اندیشه و عمل و گفتار چگونه است.
باید دید موانع رسیدن به تمامی نیکی ها در اندیشه و کردار و گفتار کجاست.
بزرگترین آرمان انسان آفریدن نیکی در اندیشه و گسترانیدن نیکی ها در بیان و نهادینه کردن نیکی ها در عمل است.
۲
گفته می شود رهبران جهان از دو دهه پیش در جریان آمد و شد ویروس های مرگزا بوده اند حتی می دانستند این ویروس ها در حال جهش های ژنیتکی اند.
و اما پرسش هایی که آدمی را بخود مشغول می کند:- چرا هیچ اقدامی برای ساخت واکسن نشد
– چرا زیرساخت های بهداشتی تقویت نشد
– چرا آمادگی وسایل و نیروهای کارآمد برای این هجوم تدارک نشد
۳
مشکل انسان امروز و حتی دیروز بلیه های ناشناخته مثل وبا و طاعون و تب سیاه و زرد نبوده است. این بلیه ها همیشه مزید شده اند بر علت.
این بلیه ها رنج های کهنه انسان را مضاعف کرده اند.
جدال انسان با طبیعت از همان روزهای آغازین هستی بوده است. سرما، گرما، سیل و آتش فشان، بیماری و گرسنگی و تشنگی. بهمین خاطر انسان به این ضرورت رسید که به تنهایی قادر نیست بر تضاد خود با طبیعت بر آن پیروز شود. جوامع انسانی بر بستر چنین نیازی شکل گرفت.
اما شکل گیری جامعه طبقاتی و برآمدن طبقات مزید بر علت شد و آدمی باید در دو سوی به نبردی تاریخی برمی خاست. با زیاده خواهی های طبقاتی با بلیه های طبیعی.
آدمی برای بقا راهی ندارد جز آن که خود را از قید و بندهای طبقاتی رها کند و تمامی نیرو و امکانات خو د را تخصیص بدهد برای غلبه بر طبیعت.
۴
یک پرسش:جهان آینده
گفته می شود جهان در دهه های بعد جهان متفاوتی خواهد بود.
زمین روبروز کوچکتر و فقیر تر می شود. ۸ میلیارد آدم مدام از سفره زمین بر می دارند و خود را سیر می کنند و مدام در حال زاد و ولدند.
زمین بیش از این گنجایش و ظرفیت ندارد. پس دو راه بیشتر نیست یا انسان باید زیست بومی دیگر بیابد و یا دست به تغییری شگرف در همین خانه ای که مدام فقیر و فقیرتر می شود بزند.
یافتن سیاره ای برای ادامه زندگی در دستور کار مدیران واقعی جهان هست و با سرمایه گذاری های هنگفتی که از سوی سرمایه داران بزرگ انجام می گیرد اکتشافات فضایی به جلو می رود اما تحقق این جستجوها چیزی نیست که بزودی انسان را به خواسته هایش نزدیک کند. پس باید در همین پدری که مدام کوچک و کوچکتر فقیر و فقیرتر می شود نظم و نسقی جدید برقرار شود.
بنظر می رسد از سال های قبل در جلسات محرمانه رهبران واقعی جهان تصمیماتی گرفته شده است تا با سپردن هر چه بیشتر کارها به دست هوش مصنوعی و کنترل همه چیز سیاره را تبدیل به هتلی کنند که مسافران کمی را پذیرا باشد و این مسافران برای زندگی در این هتل باید هزینه های لازم را بپردازند.
جهان آینده جهانی بدون بانک، بدون شرکت های بیمه، بدون پول، بدون شرکت های هواپیمایی، بدون کارگر و کارمند و حتی بدون پلیس و زندان خواهد بود.
باید دید با بخش های زیادی از جمعیت بیکار و بلااستفاده و مصرف کننده این سیاره کوچک چه خواهند کرد.
باید دید این جراحی چگونه و توسط چه کسانی اجرایی خواهد شد.
آیا ورژن دیگری از ویروسی دیگر یا همین ویروس شروع دوران جدید را کلید نخواهد زد.
۵
تاریخ ها و نشانه ها
تاریخ ها:
– ۱۹۱۸ انفلونزای اسپانیایی
– ۱۹۵۷ آنفونزای آسیایی
– ۱۹۶۸ آنفولانزای هنگ کنگی
– ۲۰۰۹ آنفلونزای خوکی
– بطور کل از ۴۳۴ پیش از میلاد تا سال ۱۹۷۹ میلادی جوامع بشری با ۴۴ اپیدمی مرگبار روبرو بوده اند.
نشانه ها
– اطلس جهانی بیماری های همه گیر: اندرو کلیف ۱۹۷۹
– سرریز: عفونت حیوانات و همه گیری بعدی انسانه ها؛ دیوید کواکمن ۲۰۱۲
– طوفان ویروسی۲۰۱۱ ناتان ولف دانشگاه استنفورد
– پاندمی ۲۰۱۲ پیتر .سی.دوهرتی
– نمودارسازی همه گیری بعدی؛ آناپاستوره پیونتی و همکاران ۲۰۱۸
– نشریه نیوانگلند بیل گیتس ۲۰۱۸ گسترش یک بیماری مرگبار
– ۲۰۱۲ موسسه تحقیقاتی ربرت کخ؛ احتمال وقوع یک بیماری همه گیر
پرسش این است آیا:
امکان ممانعت از همه گیری بود؟
تبدیل بیمار به کالا که درمان او باید سود آور باشد آیا علت این بی توجهی به جان آحاد انسانی نبود؟
۶
می گویند کرونا انسان را به اعماق تنهایی هایش راند.
اما این تنهایی می تواند خیلی هم بد نباشد. آدمی فرصت می یابد که برهنه و تهی در برابر آینه بایستد و خودش و باورهایش را نگاه کند. شاید به فریب هزاران ساله خود پی ببرد.
شاید بخود بیاید و درمان زخم های ناسور شده خودش را نه از ناجیان و باورهای دروغین که از خود بجوید. و نگاه کند و ببیند چرا بازار دروغ فروشان این روزها کساد است و چرا دیگر دروغ به کار او نمی آید .
۷
ضعف ساختاری سیستم بهداشت و درمان در تمامی کشورها، بی کفایتی حکومت ها در مدیریت بحران چه در بعد نتوانستن و چه در بعد نخواستن بخاطر هزینه های این مدیریت
انسان امروز خیابان های جهان را گرفتار هراسی جمعی می کند. هراسی که از بی پناهی انسان معاصر در برابر بلیه های طبیعی ناشی می شود
۸
گفته می شود که کووید ۱۹ سرمایه داری نئولیبرال را از تظاهرات سراسری نجات داد و توده های بجان آمده از ترس جانشان از قید حقوق شان گذشتند.
در این گزاره هیچ شکی نیست. جز این هم نمی شد کاری کرد. تجمعات خیابانی می توانست باعث همه گیری و مرگ و آلودگی های میلیونی شود و بهترین کار گامی به پس بود.
اما بزودی خواسته ها و مطالبات گذشته و خواسته ها و مطالبات جدیدی روی میز می آید. باید دید سرمایه داری در تمامی ابعاد و شکل هایش چه پاسخی برای این مطالبات دارد. این تصویری ست که بزودی کوچه و خیابان های خالی از کرونا را رنگ آمیزی خواهد کرد .
۹
گفته می شود مشکل انسان امروز خیابان جهان کرونا نیست. کرونا نوک کوه یخی است که از دریای جهان سرمایه بیرون زده است. باید به ریشه ها رفت.
این حرف درستی است باید دید این ریشه ها کجایند.
گفته می شود باید:
بیمارستان ها را ملی کرد
شرکت های دارویی را ملی کرد
باید از کادر درمانی حفاظت های لازم را معمول داریم
باید داروهای ضد ویروس را به تولید انبوه برسانیم
باید یک نهاد جهانی برای مبارزه با پاندمی ها درست کنیم
تمامی این گزاره ها حکم های درستی اند.
اما اگر این گزاره های درست ما را غافل کند از پرداختن به ریشه ها ما مدام از حادثه هایی که مدام بر سر ما آوار می شوند عقب می مانیم.
باید دید که این پاتوژن ها،عوامل بیماری زا چگونه سروقت جوامع انسانی می آیند
– در محل تولید
– از حیوانات وحشی به انسان
– از جنگل های ویران شده
– از نباتات منقرض شده
– از توسعه بی رویه شهرها
– از حاشیه نشین ها
از کجا؟
مسیر غلط
جنگل ها با توسعه شهرها و ویلا سازی نابود می شوند بیماری های جنگلی که توسط اکو سیستم طبیعی محصور و مهار شده بودند آزاد می شوند و دنبال منابعی دیگر برای زنگی می گردند.
موادغذایی ضمن عبور از مناطق عقب افتاده و حاشیه شهر ها آلوده به همین مواد بیماری زا می گردند
کشاورزی کالایی و جهانی شدن این کشاورزی پاتوژن ها را از دورترین مناطق منتقل می کند به کلان شهر ها.
شبکه جهانی ترانسپورت در کوتاه ترین زمان ممکن حیوانات و انسان های آلوده را در سراسر جهان پخش می کنند .
دامداری و کشاورزی صنعتی به چیزی جز سود بیشتر نمی اندیشد. ودست به هر کاری برای سود بیشتر می زند .
باید برگشت و ریشه بسیاری از این مشکلات را در روابط زیست محیطی سرمایه داری جست
پاندمی از شیوه تولید سرمایه داری ناشی می شود.
۱۰
جدال انسان با ویروس ها، باکتری ها، قارچ ها وانگل ها جدالی است به قدمت تاریخ و حتی بیشتر از آن چیزی که مارکس در مورد مبازره طبقاتی می گوید. آن جا که مارکس می گوید تاریخ چیزی نیست جز مبارزه طبقاتی رو به دورانی دارد که بشر از زندگی گله ای گذشته است و هزاره های بسیاری است که زندگی اشترکی دارد. این مبارزه قدیم تر از آنی است که مارکس می گوید.
از همان بدایت هستی جنگ همه بر علیه همه بوده است. اشکال، شاید نتوان بدان لفظ اشکال را بکار برد نوع زیست این پاره از هستی این است که باید کالبد و خانه ای برای زیستن بیابد. حالا انسان ها بگویند زندگی انگلی.
این بخش از هستی که هستی انگل وار و وابسته است دارد زندگی خودش را می کند بی توجه به آن چیزی که ما فکر می کنیم و یا ما بدان نام می گذاریم. این تابلوی واقعی هستی است. که انسان نیز جزئی از آن است.
۱۱
عده ای می گویند تاریخ بشر به پایان خود رسیده است و انسان ها مرکزیت خود را در زمین از دست داده اند. وعاملان جدید در زمین جولان خواهند داد.
عده ای می گویند بزودی پول معنای خود را از دست می دهد. پول نمی تواند چیزی را بخرد که وجود ندارد. فقط دانش و کار هوشمندانه است که می تواند چیزی را بخرد که وجود ندارد.
گفته می شود دوران پساقرنطینه دوران همبستگی اجتماعی و هوش علمی زنده است.
عده ای می گویند جهان پسا کرونا جهانی تکنو توتالیتر است.
و عده ای می گویند جهانی است که از سرمایه داری فاصله می گیرد و جامعه ای ست مبتنی بر سودمندی.
امر سودمند ممکن است به دیالوگ مسلط جامعه بدل شود و انسان به سوی تولید آنچه سودمند است برود. تولید برای انسان و نیازهایش نه برای بازار و سود.
همه این ها می تواند متحقق شود یا نشود. باید دید انسان پسا کرونا چگونه به صحنه می آید و تاریخ خودش را با چه رنگ هایی تصویر خواهد کرد.
۱۲
گفته می شود هم اکنون به ماسک و واکسن نیاز داریم
و فردا به غذا
و روزهای دیگر به همبستگی و مهربانی
۱۳
گفته می شود جهان پساکرونا ممکن است جهان انسان تنها باشد. انسانی که تنها از طریق فضای مجازی می تواند درس بخواند، ورزش کند، ترانه بخواند و فیلم ببیند و بخندد.
۱۴
می گویند در دوران پساکرونا باید با دموکراسی خداحافظی کرد.
الگوی غرب چین توتالیتر است چه در مهار کرونا چه در مهار اطلاعات کرونا.
اما گزینه دیگری نیز مطرح است رفتن بسوی همبستگی و آزادی
آیا چپ سوسیالیست عّده و عُده لازم را برای این ماموریت تاریخی دارد
۱۵
گفته می شود این عوامل پاتوژن در واقع این بخش از موجودات نادیده هستی از دیرباز در کنار ما بوده اند این ما بودیم که اینان را از لانه های شان بیرون کشیدیم و به اجتماعات انسانی آوردیم .
تغذیه میلیو ن ها آدمی که در ساختی ناعادلانه رها شده اند و مجبورند هر آنچه را که در دسترس دارند بخورند و ایبولا از میمون های خورده شده و کوید ۱۹ از خفاش.
۱۶
گفته می شود انسان یکی از مهاجم ترین عوامل پاتوژن به جان طبیعت است. آیا این گونه هست یا نیست.
آدمی جنگل ها را برای زیاده خواهی هایش نابود می کند. در مصرف آب و هوا اسراف می کند. در مصرف غذا به هر چیزی چنگ می اندازد.
آسمان بالای سر خود را را با آلاینده های سوختی و صنعتی آلوده می کند و لایه اوزن را که ما را در برابر اشعه های مرگبار خورشید محافظت می کند سوراخ می کند.
و لحظه ای از این ویرانگری هایش دست نمی کشد و اندیشه نمی کند.
و امروز طبیعت ویرانگری ویرانگرتر از خودش بجانش انداخته است.
باید دید که انسان به خود می آید و برای فردایش اندیشه می کند یا نه.
۱۷
از همان آغاز آمدن کوید ۱۹ دو دیدگاه در همه جهان به شدت و ضعف هایی مطرح بود:
– دادن اطلاعات درست و شفاف برای آگاه سازی مردم و همکاری همه جانبه شان با مسئولین بهداشت
– گفتن بخشی از واقعیت برای این که مردم دچار پانیک نشوند
هر دو نظر از همان آغاز در پشت سر خود ادعاها و مستنداتی داشت.
اما سیر وقایع نشان داد دروغ درمانی راه بجایی نمی برد.
۱۸
اگر کووید ۱۹ آدمی را به درک زمان نزدیک کرده باشد. می شود گفت ما در این نبرد بزرگ بازنده بزرگ، علیرغم تمامی زیان های مالی، جسمی و روحی اش نبوده ایم .
زمان به سرعت برق و باد از کنارمان می گذرد و ما در گرفتاری های هر روزمان از کنارش می گذریم و لحظات را از دست می دهیم. مدام فکر می کنیم چیزی در جایی هست که انتظار ما را می کشد و آن خوشبختی است است. و نگاه نمی کنیم خوشبختی همین ثانیه و دقیقه ای است که دارد از کنار ما می گذرد و ما به آن نگاه هم نمی کنیم.
درک زمان یعنی لذت بردن از همین لحظاتی که در توی آن هستیم و قادریم به مهر با دیگری حرفی بزنیم. چایی بنوشیم و به دیگری بگوئیم چقدر خوب است که تو این جایی. و از بودن تو در این جا چقدر خوشحالم. و بعد او را در آغوش بگیریم و ببوسیم و نان و پنیر مان را با او قسمت کنیم و ببینیم معرفت چقدر زندگی را شیرین می کند آن هم با یک استکان چای که با دیگری قسمت می کنیم.
۱۹
پرسشی که این روزها در دهان ها می گردد این است که چرا بعضی از کشورها بهتر و موفق تر در برابر کرونا عمل کردند.
نخست ببینم موفق ها چه کردند:
– قطع پرواز های خارجی
– کنترل ورود و خروج مسافران خارجی
– انجام تست سراسری و یافتن مبتلایان
– بستری نمودن مبتلایان
– تامین مایحتاج مبتلایان و قرنطینه شده گان در درب منزل
– قرنطینه کردن موارد مشکوک
– تامین وسایل حفاظت شخصی
– و تعطیل کارها
—————-
قسمت اول مقاله:
http://www.lajvar.se/1399/01/24/93844