گراند گلاس یعنی روزهای خاکستری (قسمت سوم)


 

قسمت اول مقاله:
http://www.lajvar.se/1399/01/24/93844

قسمت دوم مقاله:
http://www.lajvar.se/1399/01/30/94164

———————–

 

گراند گلاس -۳

محمود طوقی

مدخل
گراند گلاس یا کدورت شیشه ای، تصویری ست ناشی از تخریب ریه توسط ویروس کرونا.
که در گرافی ساده یا رنگی ریه ما می بینیم.
پرسشی که به ذهن آدمی متبادر می شود این است که  آیا ویروس هاس دیگری در طول سده ها و هزاه های قبل در آدمی نشو نما نکرده اندکه باعث شده است آدمی در درازنای تاریخ همه امور را از خلال شیشه های مات ببیند و اگر جز این است چرا آدمی  امروز اینجاست؛ تنها، بی پناه، ترسخورده و بیمناک از آینده.

۱
گفته می شود
کرونا روان وذهن آدمی   را نیز در حبس انفرادی قرار داده است و وقتی آدمی می بیند همه آن چه در همه عمر دنبال آن بوده است ارزش چندانی ندارد و ارتباطات  آدمی حتی در مواردمرگ ومیر عزیزان اش قطع می شود. این جاست که آدمی در باور های گذشته اش فرو می ریزد.

گفته می شود
بر حسب بینش علمی صرف که انسان را حیوانی فیزیولوژیک و محصول تصادف و قوانین ماده فیزیکی می داند فرد کاملا اسیر محیط پیرامون است و قدرت و اراده او و گروه های مرتبط با او در برابر قدرت های قاهر جهان اجتماعی و مادی در حکم هیچ است.

گفته می شود
جهان در ابتدا یک جهان در هم جوش بسته های انرژی کوانتومی بوده است و همین بر همکنش های انرژی بوده است که ماده اولیه این جهان عظیم را پدید آورده است و اکنون نیز همین کنش و واکنش ها در بطن جهان وهمه پدیده های آن از جمله ما وجود دارد.
هیچ ذره ای در این جهان خصوصیات شناخته شده فیزیکی اش با ذره دیگر همانند نیست.
ذرات با همدیگر جفت هایی را تشکیل می دهند.
و اگر یک ذره در جهان ملموس را ما تحت تاثیر انرژی یکی از خصوصیات اش را تغییر دهیم در آن واحد به صورت آنی  خصیصه ذره جفت آن در فاصله ای بسیار دور نیز تغییر می کند.

گفته می شود
ارتباط ما با این جهان در تفسیرهای رایج انعکاس های  فیزیولوژیک رایج نمی گنجد.
ارتباط با این جهان بسیار پیچیده است و معلوم نیست که در قالب فیزیک ناشناخته کوانتوم چه قابلیت هایی در این ارتباط نهفته است.

گفته می شود
در تنهایی مطلق و روبرو شدن بی واسطه با این هستی دریافت های آدمی نه مبتنی بر جزئیات که بر برداشت های خاص شخصی کلی از این جهان است که با مسامحه می توان آن را دریافتی شهودی وشخصی دانست.
وقتی در برابر طبیعت قرار می گیریم وبه ناچیزی خود پی می بریم و به بزرگی وعظمت و قدرت عظیم خلاقه طبیعت واقف می شویم و می بینیم که چگونه بر ما محاط وقادر است.
آن وقت به این درک نزدیک می شویم که آدمی نباید دچار غرور ونخوت شود.

۲

گفته می شود
جغرافیای کرونا همپوشی معناداری با جغرافیای توریسم دارد.
کشورهای آفریقایی دیرتر آلوده به کرونا شدند.

گفته می شود
از جمله تحولات جهان پساکرونا یکی هم دگرگونی‌هایی در شیوهٔ مدیریت مقاصد توریستی خواهد بود.
صنعت توریسم باعث تخریب چشم‌اندازهای بکر و هویت‌زدایی از جوامع بومی می‌شود.

گفته می شود
ایران یک کشور غیر توریستی است که در جمع کشورهای توریستی هزینهٔ سنگینی برای رودررویی با کرونا می‌پردازد. و این بر می گردد به پارامتر هایی دیگر.

۳
گزارش اکسفام نوویب
– ثروت ۱ درصد دو برابر دارایی های ۹۹ در صد است
– کودکان خیابانی از ۱۵۰ میلیون در سال ۲۰۱۱ به ۸۰۰ میلیون در ۲۰۲۰
– بردگان مدرن  در سال۲۰۱۳ از سی میلیون به ۴۰ میلیون در سال ۲۰۱۶
– دو برابر شدن آمار ۷۰ میلیون پناهنده نسبت به ۲۰ سال قبل

علت آسیب پذیری بیشتر مردم:
– جنگ های اقلیمی
– فقر
– مهاجرت
تشدید روند خصوصی سازی و کم شدن بودجه درمان و پیش گیری

۴
گفته می شود
ویروس کرونا همان عامل بیماری سارس در ۲۰۰۳  در چین و امریکا و کانادا و مرس در ۲۰۱۲ در عربستان بوده است.
پس کووید ۱۹ ویروس جدیدی نیست تنها شدت و سرعت انتقال او آن را جدید کرده است.
پرسشی که هست چرا بشر در برابر ویروس ها ناتوان است

۵
گفته می شود
این ویروس در پی جنگ قدرت ها توسط چین ساخته و منتشر شده است
گفته می شود در آینده ای نه چندان دور ویروس دیگری روانه خیابان های جهان خواهد شد

۶
گفته می شود
روزگار پس از کرونا روزگار هیاهوی رندان روزگار و نواختن مارش پیروزی است تا همه فراموش کنند که کرونا چه بود و چه کرد.

گفته می شود
برای این که ریل سرمایه بر مدار قبلی بچرخد باید مردم حافظه زدایی بشوند و کسی بیاد نیاورد که چه بود و چه شد.

گفته می شود
ما به حافظه جمعی نیاز نداریم چون می توانند این حافظه را دست کاری کنند. ما نیاز به حافظه فردی داریم.

گفته می شود
ممکن است حافظه نتواند منجر به تغییر شود اما می تواند دروغ را با پرسش روبرو کند.
حافظه بما کمک می کند تا نتوانند تاریخ جعلی را بجای تاریخ واقعی بخورد فردا بدهند.
این ها همه درست اما برای تغییرات بنیادی انسان کنونی خیابان های جهان نیاز به چیزی بیشتر از حافظه دارد باید شعور و بصیرت در کار جهان مردم را به سختی دگرگون کند.

۷
گفته می شود
جان زندانیان بخاطر شیوع کرونا در خطر است.
تغذیه بد، تجمع افراد و ممکن نبودن فاصله گذاری و نبودن ماسک و مواد شوینده و ضدعفونی کننده و تماس زندانبانان و زندانیان جدید و از مرخصی برگشته می تواند ویروس را بداخل زندان منتقل کند.
عفو و بخشودگی تا حد ممکن و فرستادن زندانیان به مرخصی بهترین کاری ست که می شود انجام داد. روزگاری ست که حکومت ها باید با نگاهی دیگر با مردم خود روبرو شوند شاید فردا برای هر کاری دیر باشد.

۸
گفته می شود
آدم ها در سراسر این کره خاکی نیازمند با هم بودن اند.

گفته می شود
جهان پسا کرونا جهانی سوسیالیستی یا جهان با بربریت جدید خواهد بود.
بنظر نمی رسد کرونا تکانه ای سخت به اندیشه های توده مردم داده باشد. باید منظر ماند و دید.

۹
گفته می شود
پس از بحران کرونا مادر جهان دیگری خواهیم زیست
حل بحران های آتی نیازمند یک همبستگی بین المللی است
جهان آینده جهان هوش مصنوعی و تکنیک بیومتریک است
این بحران ورود ما را بدنیای جدید ده سال جلو انداخت
در مهندسی جهان نو مسئله ای بنام پاندمی لحاظ نشده بود
جهان پسا کرونا جهان جزیره  شده نیست. امکان تنها زیستن برای بشر وجود ندارد.
نیاز به سیستمی جهانی برای کنترل بیماری ها بمعنای نفی آزادی ودموکراسی نیست.

۱۰
گفته می شود
نظریه مصونیت جمعی و فاصله گذاری بدین خاطر است که باید اجازه دهیم بخش اعظم مردم به شکل کنترل شده بیمار و واکسینه شوند. بجای تست و بیمار یابی و قرنطینه.
چرا که این بیماری قابل کنترل نیست.
اپیدمیولوژیست ها با این نظر مخالفند و می ترسند این نظر منجر به تلفاتی غیر قابل پیش بینی شود.
در این همه گیری سالمندان، و فقرا و تهیدستان و بیمارن زمینه ای در معرض آسیب اند.
روی سکه دیگر این نظریه که بر پایه های اقتصاد نئولیبرال قرار دارد ضرهای اقتصادی است.
روی دیگر این نظریه مقصر اعلان کردن ویروس و مردم بی خیال و بی تقصیری حکومت هاست .

۱۱
گفته می شود
تبیین شیوع کرونا با خرافه و جادو ریشه در بازمانده های تفکرات اسطوره ای در ذهن انسان امروزی دارد.
اسطوره در دو لایه گفتاری و مراسم و مناسک اش در دوران جدید به کمک ساخت ایدئولژیک نظام حاکم می آید تا شکاف پر شده میان حادثه و ضعف موجود را پر کند.
در اسطوره زمان و مکان قدسی می شوند و اجازه نمی دهند  ذهن به سوی امر واقع نظر کند.
راه حلی دروغین که باعث می شود راه حل واقعی فراموش شود.
تفکر اسطوره ای مانع بروز هر گونه تغییر رادیکال می شود.

۱۲
دنیای درمان دنیای عجیبی ست. درحالی که همه خوابند پزشک بیدار است. در حالی که همه بر طبل بیخیالی می کوبند پزشک با خیال انسانی که دارد در نزدیکی هایش درد می کشد پر از خیال و اندیشه است. و در حالی که همه دست در همسر و فرزندانشان در پارک ها و حاشیه سینماها ساندویچ می خورند او گرسنه است و مدام با خودش در جنگ و گریز است که کجای کارش اشکال دارد که بیمار از درد رها نمی شود .

۱۳
اغلب پزشکان پول خیلی زیادی در نمی آورند. اما همه فکر می کنند همه آن ها  گاو صندوق متحرکی اند. و بجای این که سال های تحصیل شان را در ساعاتی که کار می کنند ضرب کنند تعداد مریض ها و همراهانشان را به توان دو می رسانند وضربدر ۱۰۰۰ می کنند. و آن وقت می گویند چه درآمدی و چه حرص و طمعی. نه به فکر امروز خودش هست و نه به فکر فردای قیامتش.

۱۴
گفته می شود
تعریف سلامتی یعنی بر خورداری کامل از سلامت در این زمینه ها:
– زیستی
– فیزیکی
– روانی
– اقتصادی
– اجتماعی
پرسش این است که در حاکمیت سرمایه چه نسبتی از مردم از سلامتی کامل در این ۵ زمینه برخوردارند.

۱۵
قرنطینه در زبان های مختلف
در زبان فرانسوی
در خانه ماندن، محبوس بودن، محدود و محصور در محلی مشخص است. confine-ment

در زبان انگلیسی با اقامت اجباری در محلی مشخص و تعطیلی معنا می دهد lock down

قرنطینه در زبان فارسی
– جایی که در آن مسافران و عابران را مورد بازرسی قرار می دهند و از ورود بیماران جلوگیری می کنند این کلمه از کارانتن فرانسه گرفته شده است.
– مکانی که در آن برای پیشگیری بیماری های واگیر دار، افراد مظنون به داشتن بیماری  خاصی برای مدتی معین نگه داری می شوند تا سلامت یا عدم سلامت آن ها مشخص شود.

بنظر می رسد  قرنطینه واژه معقول تری است.

۱۶

گفته می شود
شیوع سریع ویروس کرونا در جهان دولت‌ها را حسابی به زحمت انداخته و آن ها را به اتخاذ تصمیم‌های دشوار وادار کرده است. در این آزمون سخت، دولت‌هایی برنده‌اند که سرمایه کافی (از سرمایه اجتماعی تا سرمایه مالی) برای مدیریت این شرایط را داشته باشند.
– انتظار زیادی نیست که از دولت‌های مان بخواهیم جریان ورود و خروج منابع را به نحوی مدیریت کنند که اگر شرایط اقتصادی سخت شد، تا این اندازه با مشکل مواجه نشویم.

به این ترتیب بحران کرونا یکی دیگر از نقاط ضعف حکومت ها  را آشکار کرده است؛
و این که آیا در ساختار سیاسی کشور موارد ذیل لحظ شده است یا نه:،
– آینده نگری و دوراندیشی
– اندیشیدن به روزهای مبادا
برنامه ریزی دقیق،
– بستر سازی و ایجاد فضای لازم برای توسعه متوازن و مترقی

گفته می شود
بدون حضور گسترده بورژوازی ملی ایران، که امروزه به نفس تنگی سختی دچار شده است و
نیز طبقه کارگر متشکل که روزگار سیاهی را سپری می نماید،
و نظارت دموکراتیک بر همه امور بخصوص حوزه اقتصاد،
نمی توانیم به توسعه اقتصادی، رشد در تولید و پیشرفت کشور برسیم

گفته می شود
تنگ تر شدن حلقه مرکزی قدرت،
دور شدن تاریخی از فهم اقتصاد توسعه و دانش بنیان
بستن فضای سیاسی
یورش به معیشت زحمتکشان
کلاف پیچیده اقتصاد را پیچیده تر می کند

————————–

قسمت اول مقاله:
http://www.lajvar.se/1399/01/24/93844

قسمت دوم مقاله:
http://www.lajvar.se/1399/01/30/94164